نشانی من کجاست ....

‍ سمت'>سمت'>سمت من سمت تو سمت او همه فدای صمت ایشاناز N.Mokhtari ...ناصر آقوخانه تورم کجاست ...؟همبن امشب بود که پرسید اسدالله خان ...رهگذر سیگار روشنی که به لب داشت به کف خیابان بخشید و گفت پای آن برج بلند ...توی پارکینگ لاکچری بک خدوم وقتی دارد ماتزراتی صبیه اش را به او می بخشد یا که وقتی رفته زیر گوش خدوم خودرو ساز خوابانده که گرانش کن ..گرانش کن ..یا که وقتی جلوی دوربین ها اشک تمساح ریخت خدوم ..همانجا که حیاط خانه لاوازیه یا پاستور است خدوم ها دسته دسته توی بنزها نشسته که بروند فرودگاه تا بروند ولایت تاسمانی ..اتازونی ..ینگه دنیا یا آنگلو ساکسون ..پای پلکان هواپیما می پرسی خانه تورم کجاست ...؟ مدیر عامل سابق سایپا گفتند گران شدن خودروها با اصرار وزیر صمت بود.ای جان ...ای جان ....قربان ابن وزیر ...تاکتیک دارد تکنیک دارد در حد بیست .عالی ..ماه ..توپ ...استراتژی راهبرد صنعت تجارتش ناز..یک پشت چشم نارک کردنی جلوی دوربین ها که ای واه نه ..بلا به دور ...گرانی ...خدانکنه جونی ..ما برای ارزان کردن آمدیم نی برای کارهای دیگه ...ما آمده ایم بکاریم دیگران بخورند ..من خودم آمده ام این تورم لندهور قلچماق را ببرم اول آرایشگاه ..بدهم موهای وزوزی و مثل خار شترش را کوتاه کنند ...خوشگلش کنند بعد ببرمش حمام ..بدهم یک کیسه حسابی بکشند لیف صابون بزنند ..تمیز ببریمش فیتنس ..یوگا ...چیه ابن قیافه اش ..؟..این هوا شکم ..؟..اینهم شد تورم ..؟..اصلا در حد ما نیست ...ما تو سند چشم انداز تا شش هفت سال دیگه یک منطقه ایم ..حالا تو بگو شصت سال ...بالاخره که یک منطقه ما میشیم یه روزی ..زشته برامون تورممون شکم داشته باشه ...واه واه حرفشو نزن ...تورم ما باید لاغر ..مانکن ..مدل ..باشه همه سران کشورها براش غش کنند ...آ نشانی من کجاست .......ادامه مطلب

‍ جدال در مهتاب ...زیر باغ خوش آب و هوای بیت المال ..یک فیلم داغ و مهیجاز N.Mokhtari.......ناصر آقومیعادگاه جنون ...این مردان در تاریکی شب در بانک چه می کردند ...؟..فیلمی سراسر دلهره و هراس ...محصول تلویزیون خودمان ...این گروه خشن ...کسانی که به جای دست کلنگ و بیل از بدنشان روییده است ...مردان کلنگی و بیلی ...فیلمی سراسر دلهرهو خشونت ...این هبولاها اول هیولا نیستند ...می روند زیر مهتاب ...یک اووویی می کنند و بعد دندان های بلند در دهانشان و کلنگو بیل و وسایل کندن چاه و تونل در زیر بیت المال از بدنشان بیرون میزند ...جدال در مهتاب ...با شرکت هیولا هایی که اول خدومند ..خدوم هایی زحمتکش ...اما بعد اسیر وسوسه بز ها می شوند ...همان بز هایی که یکی دو تا شون در زندان و هزاران هزارشون بیرون زندان در شرکت ها و سازمان های مختلف مشغول کارهای خدومی خویشند ...فیلمی ترسناک و سراسر بخور بخور در خیابان های ایران ...هبولاها در شهر ....این فیلم را از دست ندهید ...دریم دریم ...دوبس دوبسدوبس....مردان حفار ..ابنان که هستند که در تاریکی شب ...روشنایی روز در سرما و گرما در زیر بیت المال مشغول بکار هستند ...؟اینان تونل می زنند ...چاههای عمیق در باغ و بستان خوش آب و هوای بیت المال حفر می کنند ...بشتابید ...بشتابید ....چند فیلم بایک بلیط ...از استخراج یورو سنگ ...دلار سنگ و پوند سنگ ..و در یک عملیات کیمیاگری اینها را شستشو می دهند و تبدیل به حواله هایقانونی و شرعی می کنند ...خدوم ها ...خدوم های زحمتکش ..پدران آقا زاده ها ...و صبیه ها ...در نبرد آخرین ...نبرد آخر را سراسررنگی سینماسکوپ ...ببینید ..با صدای دالبی ...در بهترین سینماهای ایران ...ابنجا جنگی در زیر باغ خوش و آب وهوای بیت المال بین هیولاهای دست نشانی من کجاست .......ادامه مطلب

‍ ماه مبارک رمضان که دستگیر شده بود آزاد شد .. از N.Mokhtari......ناصر آقو دوستان عزیز ماه مبارک رمضان آمد ...آمد...؟..نه نیامد...توی مرزبانی گمرک بیدار و هوشیار ما تحت شدیدترین بازرسی ها قرار گرفته ا نشانی من کجاست .......ادامه مطلب

‍ خلیفه خدا روی زمین .... از N.Mokhtari.... عجب زمستانی شد ....بارش رگبار یخ به خرمن امید ها و آرزوهامان زد ...گل خوش قامت باغ زندگی مردمان تن زخمی و مجروح و با پیکری دردمند اما امیدوار و خندان به وطن نشانی من کجاست .......ادامه مطلب

‍ گردباد و تاوان ما نوشته : ناصر آقو کاتب ویژه اسدالله خان اسدالله خان چند ساعتی بود نشسته بود توی تراس ...چای می خورد و سیگاری دود می کرد .می دیدم یکساعت دستهایش را روینرده تراس گذاشته و ستون چانه اش نموده و مستقیم به جلو خیره شده و پلک نمی زند ....هر وقت اسدالله خان می رفت و بجایی خیره میشد و به نقطه ای نگاه می دوخت می دانستم که او بر خلاف ظاهرش که انگار به نقطه ای یا چیزی خیره نگاه می کند در واقع او به هیچ چیز نگاه نمی کند ...من میدانستم اسدالله خان الان دارد فقط به ذهنش خود و چیزهایی که در آن میگذشت نگاه می کند .آقا معمار هم کم کم مانند من به ابن حالات و رفتار او آشنا شده بود آمد کنار من ایستاد و در حالیکه به او نگاه میکرد گفت :حساب ....حساب ...آقا معمار وقتی تعجب میکرد دو یادسه بار میگفت :حساب ....بعد رو بمن ادامه داد :خدا بخیر رضا بشه معلوم نیست چی تو سرشه ؟غروب رنگ باخته بود و شب رسید که اسدالله خان آمد و روی مبل جلوی من نشست و گفت :میدونی چیه آقو معمار ....ناصر آقو ...؟من داشتم فکر میکردم الان اگر خدا وند گار عالم در عرش کبریایی خودش جلسه ای تشکیل بده ...مثلا ستاد بحرانی ...چیزی اونجا باشه ...به ملائک مقرب خودش فرموده وضع ماها رو کارشناسی دقیق کنند از اوضاعمون تحقیق و تفحص کنند الان به چه نتیجه ای رسیدند ...؟وقتی ما دوربین مدار بسته حتی تو دکه هامون هم داریم لابد دیگه ملائک نشانی من کجاست .......ادامه مطلب

‍ ویبره و گناه نظارت ..... نوشته ناصر آقو کاتب ویژه و مخصوص اسدالله خان دوست عزیزی امروز می فرمودند :شاید اسدالله خان و شما موبایل هاتون را روی ویبره گذاشتین که اینجوری روزی ده بیست مرتبه شهرتان می لرزد ...البته فقط هم شهر ما نیست ابن روزها خیلی از شهرها میلرزد اما با درجات کمتر و محسوس نیست اما باز ما محض احتیاطنگاه کردیم ...دیدیم نه ...موبایل های ما اصلا سایلنت است ....چه رسد به اینکه ویبره باشد ...پس دلیل زلزله ها چیست ...؟مردم که از گرانی های اخیر هم جشن و شادیهاشون را گرفتند و در همان دو تا شش و نیم ریشتری حرکات موزونشان را همکردند و تمام شد رفت پی کارش ....و دیگر کسی پایی به زمبن نمی کوبد.... پس دلیل چیست ...؟ویبره که نیست ...حرکات موزون و شادی بخاطر بالا رفتن قیمت ها هم که نیست ...پس علت اینهمه زلزله چیست ....؟دوستان خودتان بهتر می دانید که گناه زیاد شده ...مثلا همبن دیروز بعد از سالها گناه نکردن و کار خیر و نیک سازمان ملی استاندارد آمد گفت سی و چند خودرو بعلت نداشتن استاندارد های ایمنی حق تولید ندارند....نه ...شما بگویید ...گناه از ابن بزرگتر می شود ...؟باور بفرمایید ابن دیگر بزرگتربن گناه است ...شما بیایید روی ساخت خودرو نظارت کنید و بگویید چون خودرو هایتان ایمنی ندارند نباید تولید شوند ....؟آنوقت بکنفر هم صدایش در نمی آید و آنان را از چنین منکر بز رگی نهی نمی نماید...بواق نشانی من کجاست .......ادامه مطلب

ی گفت : دکترهای ناباروری و نازایی و متخصصین اورولوژی و ارتوپدی بیایند پاسخ دهند چرا موسسات مربوطه سپرده های مردم را بالا کشیدند چه خواهد شد ..؟شک نکن که صدا و سیما چند روز میزگرد میگذارد به این هوش و فراست این دولتمردمان احسنت و بارک الله میگوید و رابطه نازایی و پارگی رباط صلیبی را با سپرده های کوتاه مدت و وام های مضاربه و رابطه عفونت دستگاه تنفسی و مجاری را با وام های جعاله و خرید دین بررسی خواهد کرد ....راستش من دیگر از حرفهای معمار و اسدالله خان سر در نمیاورم بشدت خوابم گرفته است ساعت نزدیک سه بامداد است و پلکهایم باز نمی شود ...در همانحال می بینم ...مردم جلوی موسسه مال اعتباری ارغوان سیاه جمع شدند ...چند پزشک در حالیکه برانکاری را با خود حمل میکنند از موسسه بیرون میایند ...جواد خیابانی دارد گزارش میکند :وقتی یک موسسه مالی پول مردم را نمیدهد قطعا پول مردم را نداده است ....معاون اول از دور می گوید همین است استاد علوم انسانی ....او باید بگوید چرا اعتراضات انجام شد ....چند نفر بطرف من میامدند ...من روی برانکار دراز کشیده بودم و پزشکان سفید پوش مرا بطرف آمبولانس میبردند ...اسدالله خان را دیدم که با معمار طرف من میدویدند و فریاد می زدند ..بلند شو مرد حسابی ...پاشو ...فلنگ را ببند...مگر تو استاد علوم انسانی نیستی ....تو نتوانستی پاسخ بدهی چرا اعتراضات انجام شد ...کله ات یشمی و مغز پست نشانی من کجاست .......ادامه مطلب

اپیدمی جواد و یوزارسیف ....نوشته ناصر آقو کاتب ویژه و مخصوص اسدالله خان اسدالله خان این موقع شب هم دست از سر ما بر نمی دارد آمده بمن و آقا معمار می گوید :شما اینجا نشستین با خیال راحت ...؟...می گویم :اسدالله خان ساعت یک و پنجاه دقیقه بعد از نیمه شب در این حالی که زیر لحاف خوابیدیم شبیه کسانی هستیم که نشسته اند ....؟مرد حسابی تو خواب نداری ...؟اسدالله خان می گوید: من که این نشستن را نمیگم آی کیو ....نشستن اسنعاری ...یعنی نمی خواهید کاری کنید ...؟ نمی خواهید جلوی انتشار این بیماری را بگیرید ؟آقا معمار که فکر کرد دو باره یک بیماری خوکی بزی گاوی یا سارسی کنگویی چیری آمده با نگرانی پرسید : حساب ....چی میگی استوالله خان ...سرماخوردگی چیری اومده ؟آنپلو هنزایی خوکی موکی یا چیز دیگه ای اومده ....؟گفتم :آقا معمار اون آنفلوانزاست ...بعد به اسدالله خان گفتم همین را میحواستی که معمار دیگه تا صبح یک بند دمنوش ببنده به خیکمون ..؟حالا بگو ببینم چه بیماری چه اپیدمی اومده ؟اسدالله خان گفت : اپیدمی جواد اومده ....بیماری وحشتناک جواد اومده ....معمار گفت : یا للعجب تا حالا بیماریها همه حیوونی بود حالا آدمیزادی شده خدا خودش رحم کنه ....حساب ...بی حساب ..گفتم : اسدالله خان ..درست حرف بزن ببینم چی شده ...چه بیماری اومده ...؟ جواد چی ...کار چی ...ما فقط یک جواد داریم که معروفه تو این چیزها که آنهم جواد خیا نشانی من کجاست .......ادامه مطلب

ند و نگاه کند که توی کوچه پس کوچه های آسمان های دوم و سوم چه خبر است و چه موجودات ناتویی آنجاها لانه کرده اند چه رسد به هفت آسمان ...؟..خب باوفا ...مهربون ..خدای ارحم الراحمبن من ...قربانت بشوم ...حضرت جبرائیل با آن بالهای بزدگش وقتی نرود ما می توانیم ؟...که خانه پرش تا همبن کره ما ه هم نمبتوانبم برویم که می گویند امریکایی ها دنیا را سر کار گذاشتند و کسی به ماهنرفته است آنجاها میتوانیم برویم ...؟خب خداجان عزیز من قربونت بشوم ابن چه کاری بود با خودت و ما کردی ...؟ می بینی چه بروز ما آوردی ...؟...حالا خودت هیچی می گوییم خدایی ..برو بیا داری ..همه ازت حساب میبرند ..دوستت دارند ...اما ما چی ...؟نمیگویی ما چکار کنیم ...؟بک همچبن دنبای بی در و پبکری خلق کردی ...بعد بابک هم گذاشتی تویش ..؟خاوری گذاشتی کنار دست بابک ...؟..نه حالا خودت بگو ..نه وجدانا خودت بگو ...روی یک نوک سوزن چند مبلیارد آدم خلق کردی ...بعد درست همانجایی که ما بدنیا آمدیم بابک و نفتی وو سیستمی و آدمهایی گذاشتی که به کمتر از سه هزار میلبارد ..هشت هزار ..بیست و پنج هزار میلیارد قانع نیستند ...هر چیباند و رانت و اختلاس و فساد و خاوری و بابک و صاحب ژن های خوب و آی کیوی بالا و دکل نفتی و کارمند وزارت نفت و چی و چیرا باید درست زیر گوش ما خلق می کردی ...؟خب خدای من ما که ابنهمه نماز خواندیم روزه گرفتیم به نامحرم نگاه نکردیم بای نشانی من کجاست .......ادامه مطلب

،، خالق هفت آسمان و حواس پرتی ، فقط چند صفر اضافه ،، نوشته ناصر آقو کاتب ویژه و مخصوص اسدالله خان BY Naser Mokhtariدوستان عزیز کانال اسدالله خان ....یادم می آید سهراب سپهری در یکی از شعرهای خود میگفت و بدانیم اگر کرم نبود زندگی چیزی کم داشت ....یا در جای دیگری میگفت -البته نقل به مضمون ...که - و نخواهیم مگس از سر پنجه خلقت برود بیرون ...یعنی ابن عالم هستی با همه عرض و طولش ...با همه بزرگیش کامل نبود اگر کرم وجود نداشت ...عجب ....جدا ...که عجب ...سهرابسپهری چگونه خداوند را شناخته بود...؟او چه معرفتی از این جهان حاصل کرده بود که مبگفت اگر همبن کرم از نظر ما چندش آور اگرنبود زندگی کامل نبود و جهان هستی با ابن عظمت که بزرگیش خارج از تصور و قدرت دراکه انسان است با نبودن همین کرم کوچک ناقص میشد ...فاصله ای در فضا را می گوییم ستاره فلان میلیاردها سال نوری با فلان نقطه فاصله دارد ...می دانید یک سال نوری چقدر است ...؟سرعت نور در یک ثانیه و دقیقه چقدر است ؟...در روز و هفته و سال ..؟..اصلا بگوییم این اندازه ها فهمیدنشان به گروه خون ما نمیخورد و خودمان را خلاص کنیم کسی قبول می کند ...؟...تازه یک فیزیکدانی چند سال قبلپیدا شد و ضربه نهایی را به بشریت زد و با ماده تاریک و انرژی تاریک ثابت کرد که ابن همه عظمت و بزرگی فضا های جهان هستی تازه فقط چهار درصد جهان رویت شده است و ما هنوز نود و شش درصد دی نشانی من کجاست .......ادامه مطلب